حضرت زهرا سلام الله علیها در خطبه فدکیه معارف بلند و کاربردی برای تمام امت اسلامی بیان فرموده اند که یکی از آن موضوعات، ویژگی های قرآن کریم است؛


حکمت بیان ویژگی های قرآن در خطبه فدکیه

شاید حکمت آن که ایشان در این خطبه از ویژگی های قرآن سخن گفته اند این باشد که اگر امت از عترت دوره شده و حق خلاقت اهل بیت علیهم السلام را غصب کرده اند، در حقیقت از قرآن دور شده و بدان عمل نکرده اند؛ چون قرآن سراسر حق است و اهل بیت نیز حق اند؛ چرا که پیامبر فرمودند: «عَلِیٌّ مَعَ الْقُرْآنِ، وَالْقُرْآنُ مَعَ عَلِیٍّ لَنْ یَتَفَرَّقَا حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ.»[1]

«علی همراه قرآن است و قرآن نیز همراه با علی (علیه‌السّلام) است. هیچگاه علی (علیه‌السّلام) از قرآن و قرآن از علی (علیه‌السّلام)، جدا نمی‌شوند تا این‌که کنار حوض کوثر بر من وارد شوند


همراهی قرآن و اهل بیت علیهم السلام

یعنی می توان گفت: هر کاری که امام معصوم انجام می دهد، عین معارف قرآن کریم است؛ یعنی پشتوانه اصلی قرآن عمل معصوم است؛ یعنی هر کس بخواهد قرآن را معنا کند، باید به سیره معصوم رجوع کند؛ قرآن بدون امام معنا ندارد؛ و امام بدون قرآن هم معنا ندارد؛ چون هیچ گاه از یکدیگر جدا نمی شوند مگر آنکه در کنار حوض کوثر، بر نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم وارد شوند؛ معنای این بیان حضرت شاید این باشد، که هر گاه قرآن از عترت جدا شد، دیگر راه ضلالت و گمراهی آغاز شده است.

چنانکه در حدیث ثقلین آمده که «...إِنِّی تَارِک فِیکمْ أَمْرَینِ إِنْ أَخَذْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا- کتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَهْلَ بَیتِی عِتْرَتِی أَیهَا النَّاسُ اسْمَعُوا وَ قَدْ بَلَّغْتُ إِنَّکمْ سَتَرِدُونَ عَلَی الْحَوْضَ فَأَسْأَلُکمْ عَمَّا فَعَلْتُمْ فِی الثَّقَلَینِ وَ الثَّقَلَانِ کتَابُ اللَّهِ جَلَّ ذِکرُهُ وَ أَهْلُ بَیتِی‏...».[2]
 
«من در میان شما دو چیز باقی می‌گذارم که اگر آنها را دستاویز قرار دهید، هرگز گمراه نخواهید شد: کتاب خدا و عترتم که اهل بیتم هستند. ای مردم بشنوید! من به شما رساندم که شما در کنار حوض بر من وارد می‌شوید، پس من از شما درباره رفتارتان با این دو یادگار ارزشمند سؤال خواهم کرد، یعنی کتاب خدا و اهل بیتم.»


شرایط عدم گمراهی امت در حدیث ثقلین

در حدیث ثقلین علت عدم گمراهی امت، همراهی آنان با قرآن و اهل بیت بیان شده است؛ یعنی هر زمانی که یکی از آن دو را گرفته و دیگری را وانهادند، از همان زمان، ابتدا و آغاز ضلالت و گمراهی امت، رقم می خورد.


وانهادن قرآن و اهل بیت توسط امت

و این همان مطلبی است که زهرا مرضیه سلام الله علیها، با بیان ویژگی های قرآن شاید در مقام بیان این نکته اند، که علت گمراهی شما، وا نهادن هر دوی قرآن و اهل بیت است.


ناطق بودن قرآن در کلام حضرت صدیقه کبری (سلام الله علیها)

اما ایشان چه ویژگی هایی را برای قرآن بیان نموده اند؛ یکی از آن ویژگی ها را در این مقاله بیان می کنیم:


گویا بودن کتاب خدا «...وکتابُ اللَّهِ النَّاطِقُ...»

اینکه حضرت می فرماید: کتاب خدا گویاست؛ یعنی آنچه خداوند اراده کرده است، کاملاً پیداست و مطالبش گُنگ و نارسا نیست؛ چنانکه خود قرآن کریم در این مورد می فرماید: «هَذَا کِتَابُنَا یَنْطِقُ عَلَیْکُمْ بِالْحَقِّ إِنَّا کُنَّا نَسْتَنْسِخُ مَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ.»[3]« این کتاب ما است که بحق با شما سخن می‌گوید (و اعمال شما را بازگو می‌کند)؛ ما آنچه را انجام می‌دادید می‌نوشتیم!»

تفسیر آیه
معنای «یَنطِقُ عَلَیْکُمْ» آن است که: برای شما صحبت می‌کند. مراد از نطق، نوشته‌هائی است که با چشم دیده می‌شود و مطالب را بازگو می‌نماید. یعنی مطلب را فهمانده است؛ ناگفته پیداست که این مطالب، عمق و بطن هایی هم دارد که باید قرآن ناطق دیگر، که خود امام معصوم است، باید دریابد و توضیح بدهد؛ که حدیث امام باقر علیه السلام دلالت بر این مطلب دارد که فرمود: «إِنَّمَا یَعْرِفُ الْقُرْآنَ مَنْ خُوطِبَ بِه‌»[4] «همانا قرآن را کسی می‌شناسد که مخاطب (واقعی) آن است»

قرآن بدون ابهام
اما باید معتقد بود که قرآن مطلب مبهمی که برای هدایت انسان نیاز باشد، ندارد؛ چون در حدیثی از امام باقر (علیه السلام) آمده که فرمودند: «فَمَنْ زَعَمَ أَنَّ کِتَابَ اَللَّهِ مُبْهَمٌ فَقَدْ هَلَکَ وَ أَهْلَکَ»؛[5] «هرکس گمان کند که قرآن مبهم (و غیر قابل فهم) است، به یقین نابود شده و دیگران را نیز نابود کرده است.»

یعنی قرآن کریم، در هر سطحی از علوم و معرفت انسانها برای هدایت شان مطالب ارزنده ای دارد که برای آنها راهگشاست.

کشیدن خط بطلان بر شعار «حَسْبُنَا کتَابُ اللَّه» توسط حضرت زهرا سلام الله علیها
از این فرمایش حضرت زهرا سلام الله علیها شاید این مطلب فهمیده شود که ایشان در مقام تذکر این نکته باشند که قرآن که برای هدایت شما نازل شده است، و قرآن نیز که ناطق بوده و کاملاً روشن و گویاست؛ شما هم در نوع خودتان می توانید از آن بهره مند شوید، اما برای چه از این هدایت گویا، و ناطق استفاده نمی کنید؟ شما همان کسانی نیستید که معتقد بودید، قرآن ما را بس است؛ و شعار خلاف نبوت و امامتِ «عِنْدَکمُ الْقُرْآنُ، حَسْبُنَا کتَابُ اللَّه؛ قرآن نزد شماست و کتاب خدا ما را بس است.»[6]

را
ه هدایت امت
پس راه امت از پیروی از دستورات قرآن و هدایت پذیری از آن، می گذرد؛ تا زمانی که امت دچار بی رغبتی به قرآن باشند، روی هدایت و معرفت را نخواهند دید؛ پس حضرت آفتی که از همان زمان در بین مسلمین در حال گسترش و غفلت قرار گرفته شده بود را گوشزد می کنند؛ و با این بیان نورانی تا قرن ها بعد، این بدعتِ عدم انس با قرآن و عدم هدایت پذیری از آن را هشدار می دهند.

عامل اصلی غفلت جامعه امروزی
چنانکه امروز نیز می بینیم که جامعه اسلامی نه تنها از پیروی دستورات قرآن غافلند که از انس با قرآن و تلاوت حد اقلی آن نیز، فرسنگ ها دورند؛ قرآن که آیه آیه ی آن فضائل و صفات امام معصوم را بیان می کند و در عمل در سیره ی عملی ائمه علیهم السلام به طور جدی و اتم و اکمل دیده می شود، امروز از برنامه و سبک زندگی مسلمانان رخت بربسته که ابتدای غفلت از آن و کنار نهادن آن، از سقیفه است؛ زمانی که با غصب خلافت، و کنار نهادن قرآن برخلاف حدیث ثقلین عمل کردند.

عامل خارج شدن انسان از درجه انسانیت
تعجبی ندارد که کسانی که هم حق قرآن ناطق را غصب کردند و هم قرآن صامت را پشت گوش نهادند، از درجه انسانیت خارج شوند چون نه از قرآن هدایتی گرفتند و نه از قائل به پیروی از امام معصوم بودند و لذا از ایشان هم هدایتی اخذ ننمودند و شدند آنچه که قرآن می فرماید: «وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا یَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لَا یُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا یَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِکَ کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ  أُولَئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ.»[7]

«به یقین، گروه بسیاری از جن و انس را برای دوزخ آفریدیم؛ آنها دلها [= عقلها] یی دارند که با آن (اندیشه نمی‌کنند، و) نمی‌فهمند؛ و چشمانی که با آن نمی‌بینند؛ و گوشهایی که با آن نمی‌شنوند؛ آنها همچون چهارپایانند؛ بلکه گمراهتر! اینان همان غافلانند (چرا که با داشتن همه‌گونه امکانات هدایت، باز هم گمراهند)!»

انسان هایی که عقل دارند و از عقلشان استفاده نکنند و اساساً عقل کل را هم قبول نداشته باشند، چرا از چهار پایان بدتر نباشند.

با این اوصاف یکی از ویژگی های قرآن، گویا بودن و نداشتن ابهام در فهم، در خطبه فدکیه ی حضرت تبیین گردید.

پی نوشت:
[1]  الحاکم النیسابوری، ابوعبدالله محمد بن عبدالله (متوفای۴۰۵ ه)، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۳۴، تحقیق:مصطفی عبد القادر عطا، ناشر:دار الکتب العلمیة- بیروت الطبعة:الاولی، ۱۴۱۱ه - ۱۹۹۰./ مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصره لسید العتره فی حرب البصره، ص ۴۱۸، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول‏، ۱۴۱۳ق؛ طوسى، محمد بن الحسن‏، الأمالی، ص ۴۶۰، قم، دار الثقافه، چاپ اول‏، ۱۴۱۴ق.
[2]  کلینی، الکافی، دار الکتب الاسلامیه، ج۱، ص۲۹۴
[3]  سوریه جاثیه، آیه ۲۹
[4]  محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 24، ص 237.
[5]  محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 92، ص 90.
[6]  جوهری، السقیفة و فدک، تهران، ص۷۳؛ شیخ مفید، الأمالی، ۱۴۱۳ق، ص۳۶./ بخاری، صحیح بخاری، ۱۴۲۲ق، ج۶، ص۹؛ مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، بیروت، ج۳، ص۱۲۵۹.
[7]  سوره اعراف، آیه 179